اگر این جمله را در زندگی به دیگران گفتهاید یا از دیگران این جمله را شنیدهاید با من در این مقاله همراه باشید.
جملهای تکراری که احتمالاً در مواقعی که ما با شخصی در یک رابطه به مشکل میخوریم میگوییم و میشنویم. هر کدام از ما در ذهن دیگران با جملات و کلمات مختلف توصیف میشویم. بنابراین رفتار ما با انسانهای مختلف باعث این میشود که در ذهنها با توصیفات متنوع تعریف بشویم. برای رسیدن به جواب صحیح این جمله قصد دارم در این مقاله به شما کمک کنم که به وضعیت استانداردی در ذهن دیگران برسید.
تو من و خوب نشناختی جملهای که هم آشناست و هم ناآشناست، آیا واقعا هر یک از ما خودمان را می شناسیم، می دانیم چه می خواهیم، چه کار باید انجام دهیم تا به خودشناسی و شناخت از خود برسیم.
بسیاری از ما گمان می کنیم برای اینکه آدم با ارزشی باشیم و خودمان را با افتخار به جامعه معرفی کنیم، باید درآمد خیلی زیاد داشته باشیم، خانه گرانقیمت بخریم و همچنین تحصیلات عالیه داشته باشیم؛ در واقع این معیارها را شرط و شروط برای ارزشمند شدن خودمان میدانیم، در صورتی که میزان ارزش و شناخت صحیح ما در ذهن دیگران به عوامل دیگری باز میگردد که به چند نکته آن اشاره میکنیم.
اما برای رسیدن به هر یک از این موارد ابتدا باید خود حقیقیمان را بشناسیم، تصاویر ذهنی غیر حقیقی را اصلاح کنیم، در رفتارهای ناآگاهانه خود تجدید نظر کنیم، به انسانی آگاه و هوشیار تبدیل بشویم که البته همگی در سایه ممارست و تلاش حاصل می شوند.
مقاله پیش رو چند روش بسیار کاربردی به شما ارائه می دهد که بهتر است این روش ها را در عرض یک ماه برای خودشناسی به کار ببرید، بسیاری از افراد از این روش ها جواب گرفتهاند، پس قاعدتا شما هم میتوانید.
خودشناسی یعنی چی؟ یعنی اینکه خود حقیقی را بفهمید، درک کنید وسپس بشناسید.
اما اولین قدم در این راه متوقف کردن فکر است، یعنی در مورد خود، اتفاقات پیرامون، رفتارهای خود، واکنشهای دیگران، حالات احساسی و … فکر نکنید، بلکه مشاهده کنید.
فکر کردن قبل از خودشناسی اشتباه بزرگی است که از باورهای گذشته ما تغذیه میکند که معمولاً ما را به جواب صحیح و رفتار درستی هدایت نمیکند و منجر به اشتباهات پی در پی میشود.
زیرا افراد از خود یک پیش داوری یا یک قضاوت دارند که ممکن است خود را بدتر از آن چیزی که هستند تصور کنند و یا یک خود برتر بینی داشته باشند و بالاتر از آن چه که هستند، نمایش دهند، پس رفتار های نادرست خودش را درست توجیه می کند.
اما مشاهده کردن یکی از بهترین روش ها برای رسیدن به خود واقعی است، البته مشاهده کردن باید بدون تفسیر و داوری باشد.
برای مشاهده کردن باید در پایان هر روز خودتان را بسنجید، ببینید چه کار کردهاید؟ سر چه مواردی عصبانی شدید؟ برای چه کاری بیخود استرس گرفتید؟ سر چه موضوع غیر مهمی بحث کردید؟ چه کلمات و جملاتی شما را از خود بیخود کرد؟
شما برای مشاهده صحیح نیاز به یک سری ابزار دارید، این ابزار ها را همه شما دارید، که شامل ابزار مشاهده، ادراک، دیدن، بوییدن، چشیدن، شنیدن و لمس کردن است.
این مرحله در عرض یک هفته اگر خوب پیش برود یعنی منظم باشد، می تواند روند خودشناسی را تسریع بخشد و خودتان را ببینید، گفتار تان را بشنوید، چیزها و یا افراد اطراف خود را کشف کنید و البته پیشداوری و قضاوت را هم کنار بگذارید.
در مرحله دوم از خودشناسی به تعیین انگیزه های شخصی می رسیم. هیچکدام از ما انسانهای به هدف و بی انگیزه را دوست نداریم. وقتی ما یک نفر را هر روز در حال بیکاری، بیپولی، به ارزشی، غر زدن، حس طلبکار بودن و … میبینیم ناخودآگاه نسبت به حس خوبی نخواهیم داشت و از رابطه با او هر روز دورتر خواهیم شد. بنابراینم ما باید کاری کنیم که جزو این دسته از آدمها نباشیم.
ببینید از زندگی چه می خواهید؛ هدفتان چیست؟ این سوالات را در قالب یک سوال واضح از خود بپرسید: از زندگی چه می خواهم؟ رسالت شما در این دنیا چیست؟
برای رسیدن به این جوابها باید زمان بگذارید. باید راجع به خودتان، دنیای اطراف و نیازهای پیرامونتان مطالعه کنید.
زمانی که به جواب درستی در این باره رسیدید، پاسخ سوال را بلند جواب دهید و به گوش همه برسانید که چه کسی هستید و از این دنیا چه میخواهید.
حال فقط کافی است در مسیر رسیدن به آن خواستهها هر روز یک قدم کوچک بردارید. قطعاً به آن خواهید رسید.
فراموش نکنید در جهت رسیدن به خواستههای خود در واقع دارید به خودشناسی نزدیک میشوید، هر چه واقع بینانه تر عمل کنید هم به اهداف می رسید و هم خود حقیقی شما برای جامعه آشکار می شود و آن وقت است که می توانید با افتخار و اعتماد به نفس کافی خود را به دیگران معرفی کنید.
مطمئن باشید یک فرد افسرده و مضطرب به هیچ وجه نمیتواند روی خود شناخت درستی داشته باشد. یک فرد سالم که قصد دارد خودش را بهتر و بیشتر از قبل بشناسد، به انرژی و نشاط مورد نیاز خود اهمیت میدهد و روحیه سالم هم بهتر میتواند در هر شرایطی درست تصمیم بگیرد.
پس وجود تفریح و مسافرت در برنامه خودشناسی مورد نیاز است، انرژی دادن به خود حکم یک کاتالیزور در یک فرایند شیمیایی را دارد که منجر به تعادل می شود.
شما هم برای رسیدن به تعادل روحی و جسمی نیاز دارید تا انرژی درون خود را آزاد کنید و دوباره از محیط آن را جذب کنید تا به تعادل برسید.
از علایق و سلایق آگاه باشید
تشخیص علاقههای شخصی و وقت گذاشتن روی آن تا حد زیادی در جهت خودشناسی تاثیر می گذارد، اینگونه شما می فهمید:
• چه چیز هایی را دوست دارم
• چه چیز های موجب نگرانی و استرس می شوند
• چه کسانی محرک انرژی هستند
• چه کارهایی را دوست دارم و نسبت به آن ها کنجکاو هستم
با این دسته بندی به راحتی می توانید بفهمید چه عواملی برای رشد وخودشناسی شما مفید هستند، که بهتر است بر روی آن ها تمرکز کنید و چه چیزهایی را دوست ندارید که خود را از آن ها مراقبت کنید تا باعث نگرانی و استرس در شما نشوند و یا تجربه های شخصی را در این موارد به کار بگیرید.
با تمامی این اوصاف یعنی شناخت نیروهای درونی خود تا حدودی این قدرت را بدست میآورید که خود را بشناسید و نیروهای خارجی را کنترل کنید.
اما این نیرو های خارجی از انواع مختلفی هستند که می توانند شما و زندگی شما را تهدید کنند. اگر نیروها از سمت اجتماع و یا طبیعت باشند و همچنین تلخ و مایوس کننده باشند، باید به قدرت و شناختی از خود رسیده باشید که بدانید در لحظه چگونه عمل کنید تا نیروها باعث تضعیف شما نشوند.
اگر نیروها مثبت و موفقیت آمیز هستند، دوباره باید به حدی از شناخت خود رسیده باشید که نگذارید این نیرو ها هرز بروند و در جهت موفقیت بیشتر و سازندگی بهتر زندگی شما قدم بردارند.
همه انسانها دارای نیروی درونی هستند که به ما میگویند چه کنیم و چه نکنیم، اما زمانی این صدا را میشنویم که به خودشناسی از خود رسیده باشیم و بتوانیم نیروی درون خود را کنترل کنیم.
شاید این مورد آخر کمی مضحک به نظر برسد، اما افراد موفقی که مرحله خودشناسی را به اتمام رسانیدهاند، یعنی میدانند برای موفقیت خود چه کار کنند، چگونه با مشکلات برخورد کنند، چگونه با خانواده، همکاران و دوستان جهت شادی و موفقیت بیشتر رفتار کنند؛
همگی یعنی اینکه به نیروی درون خود گوش دادهاند و به خودشناسی رسیدهاید.
برای رسیدن به این مرحله یعنی شنیدن صدای درون، بهتر است خودتان را در معرض آموزش قرار دهید. کتاب بخوانید، دردورههای خودشناسی شرکت کنید و از روش های مراقبه و ورزش یوگا استفاده کنید، که البته این روش ها کمک رسان های خوبی هستند اما زحمت اصلی بر دوش خودتان است، که افراد موفق توانستهاند این مراحل را به خوبی گذر کنند.