در این مقاله نتایج یک تحقیق در مورد روابط عاطفی قبل از ازدواج را که در محیط اجتماعی کشوری دیگر انجام شده است بیان میکنیم، برخی از نتایج این تحقیقات (و نه همگی) میتواند در مورد ما نیز صادق باشد.
با وبسایت توانمند شو همراه باشید.
برخی افراد معتقدند که رابطه عاطفی قبل از ازدواج میتواند وجود داشته باشد بدون اینکه منجر به رابطه جنسی شود، اما متخصصانی چند معتقدند که در اکثر موارد چنین رابطههایی منجر به رابطهی جنسی نیز میشود و ادعای داشتن رابطهی عاطفی محض در بیشتر موارد، فریبی بیش نیست.
اما چنین روابطی چه تأثیری در آیندهی این دو شخص خواهد داشت؟ چه باهم ازدواج کنند و چه باهم ازدواج نکنند.
به جرئت میتوان گفت که تمامی یا اکثریت قریب به اتفاق انسانها دوست دارند که جشن عروسی بسیار باشکوهی داشته باشند.
معمولاً در نظر مردم هرقدر تعداد افراد شرکت کننده در جشن عروسی بیشتر باشد نشانهی شکوه و عظمت آن ازدواج محسوب میشود.
اما به هر نسبتی که رابطه عاطفی قبل از ازدواجِ یک شخص جدیتر باشد، بعدها امکان ازدواج موفق آن شخص با دیگری کمتر خواهد بود.
یکی از تحقیقاتی که توسط دانشگاه «ویرجینیا» و تحت پروژهی به نام پروژهی ملی ازدواج انجام شده به بررسی تصمیمها و تجربیات قبل از ازدواج و تأثیر آن بر زندگی اشخاص، بعد از ازدواجشان پرداخته است.
این پروژه مربوط به تحقیق در مورد مسائلی است که در آینده به ازدواج انسانها کمک میکند و یا ضرر میرساند.
یک دانشیار دانشگاه روانشناسی «دنور» (Denver) به نام «گالنا.ک» (Galena K) به همراه چند استاد دانشگاه دیگر تحقیقاتی در مورد اثرات روابط عاطفی قبل از ازدواج انجام داده و در نهایت اعلام کردند که این موضوع بر روی تیپهای مختلف افراد، اثرات متفاوتی میگذارد.
نتایج یک تحقیق علمی در مورد روابط عاطفی قبل از ازدواج که در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ بر روی ۱۰۰۰ نفر انجام شد شامل نتایج زیر بود:
در تحقیق فوق، اعتقادات دینی، نژاد، سطح سواد و سطح استطاعت مالی افراد شرکت کننده در تحقیق، مورد بررسی قرار گرفته بود.
اما برخی از قسمتهای دیگر تحقیق نشان میدهد که رابطه عاطفی قبل از ازدواج اگر منجر به ازدواج شود در برخی موارد میتواند کمک کننده نیز باشد.
تحقیق انجام شده توسط این دانشگاه در کشور آمریکا نشان میدهد افرادی که قبل از ازدواج با شخصی دیگر تجربه رابطه جنسی داشتهاند، از رابطه جنسی بعد از ازدواجشان کمتر راضی بودهاند.
این موضوع بخصوص در مورد زنان بیشتر صادق بود.
همچنین آنها که قبلاً ازدواج کرده و جدا شده بودند و دوباره ازدواج کرده بودند نیز نسبت به افراد عادی رضایت کمتری داشتند.
کسانی که تا ازدواج صبر کرده و بعد از ازدواج، رابطه جنسی برقرار کرده بودند در مجموع، حس بهتری نسبت به ازدواج خودشان داشتند.
برای برخی از افراد، رنجآورترین خاطرهی بهجا مانده از چنین روابط عاطفی قبل از ازدواج، دروغ و خیانت است. یک زن و شوهر خوب و حتی نرمال هیچ رازی را از هم پنهان نمیکنند ولی در روابط عاطفی پیش از ازدواج معمولاً یک یا هر دو طرف، بخشهایی از زندگی خود را یا نمیگویند و یا علیرغم میلشان مجبور به پنهانکاری میشوند.
موضوع فوق، موضوعی خطرناک است، چه این دو فرد در آینده باهم ازدواج کنند و چه نکنند.
تحقیقات نشان میدهد انسانهایی که قبل از ازدواج ارتباطات بالقوه زیادی با جنس مخالف دارند بهجای عاشق شدن و یافتن شخص ایدئال برای ازدواج، بیشتر در معرض درهم شکسته شدن قرار میگیرند.
متخصصانی که معتقدند عشقِ بعد از ازدواج نیز میتواند موفقتر از عشق قبل از ازدواج باشد دلایلی برای آن ذکر میکنند.
به نظر آنها کسی که میخواهد ازدواج کند باید تغییراتی در رفتار خود بدهد؛ مثلاً ولخرجی نکند، پول پسانداز کند، به فکر آیندهی خود و همسرش باشد.
به عبارت دیگر، آن که از ازدواج به عشق میرسد در حقیقت ابتدا در رفتار خودش دست به تغییراتی عملی میزند و زمینهی تعهد به همسر را در خود ایجاد میکند (مثال ما در خصوص ازدواج افراد نرمال است و نه در مورد افراد مسئلهدار).
ازدواج، عبارت است از استقرار و سامان یافتن در حالی که حرکت کردن از عشق به سمت ازدواج، با چنین چیزهایی کمتر سر سازش دارد.
هر چند که شرایط اجتماعی و فرهنگی کشورها باهم متفاوت است ولی به هر حال برخی آمارها حاکی از آن است که میزان طلاق در ازدواجهای برنامهریزی شده فقط چهار درصد از کل میزان طلاق است.
به عبارت دیگر، ازدواجهای توأم با عقل و منطق، شانس موفقیت بیشتری نسبت به ازدواجهای از روی عشق دارند.
البته در اینجا نمیتوان ادعا کرد که آنهایی که طلاق نمیگیرند پس حتماً زندگی خیلی خوبی دارند؛ خیر چنین ادعایی هم نادرست است؛ اما کسانی که با برنامه ریزی و منطق ازدواج کردهاند حتی اگر چندان هم راضی نباشند باز قبل از ازدواج بهاحتمال بسیار زیاد به شرایطی که امکان داشته برایشان پیش بیاید فکر کردهاند؛ در حالی که چنین تفکری در نزد افراد عاشق، پیش از ازدواج بهندرت وجود دارد و اگر هم وجود داشته باشد شور عشق باعث میشود که آنها صدای عقلشان را نشنوند.
در فرهنگ اکثر ملتها به دست آوردن بهترین چیز همیشه منظور نظر انسانها بوده است.
این کمالگرایی گاهی خود را برای بعضیها در عشق به جنس مخالف نشان میدهد.
به عبارت دیگر، فرهنگ کمالگرایی مشوّق عاشق شدن و دست یافتن به شکوه عشق میشود.
کمالگرایی باعث میشود در زمینهی انتخاب زوج بخواهیم کاملترین و زیباترین انسان را به همسری برگزینیم.
سوال این است که ما در کدام یک از زمینههای دیگر زندگیمان بهاندازهی انتخاب همسر کمالگرا هستیم؟
وقتی که شما اصلاً کار اداری نکرده باشید هیچ وقت توقع نخواهید داشت که یک مدیر اداری شوید؛ آیا این طور نیست؟
در زمینهی ازدواج، خیلی از زنها و مردها دقیقاً دارند همین کار را میکنند و انتخاب آنها از روی عشق ولی کاملاً خلاف واقعیتهای وجودی و شرایط هر دو است.
در پایان، روی این نکته تأکید میکنیم که بسیاری از ازدواجهای موفق هم هستند که با عشقِ قبل از ازدواج شروع شدهاند ولی درصدِ چنین ازدواجهای موفقی در مقایسه با ازدواجهایی که همراه با موضوع عاطفی، سایر موارد نیز در آن در نظر گرفته میشود بسیار کمتر است.
منابع: