در مقاله نشانههای رابطه عاطفی ناسالم به توضیح مشخصههای این موضوع خواهیم پرداخت.
این مقاله چکیدهای از تجربیات دو روانشناس و نویسنده، به نامهای «ای. بی. جانسون» (E.B. Johnson) و «نیک ویگنال» (Nick Wignall) است که با دهها فرد، تجربهی مشاورهی روانشناسی داشتهاند.
با توانمند شو همراه باشید.
من به افراد زیادی مشاوره روانشناسی ارائه کردهام، بعضی از آنها دچار حملات عصبی بودند، بعضیها افسردگی داشتند، بعضی دیگر فاقد اعتماد به نفس بودند اما زندگی همهی آنها باهم یک وجه مشترک داشت و آن، تجربهی رابطه عاطفی ناسالم بود.
بیشتر ما چیزی در مورد طرز مدیریت عواطف نمیدانیم و خیلی وقتها فکر میکنیم که مشکل ما احساساتمان است در حالی که این طور نیست.
مشکل شما احساساتتان نیست بلکه نوع برخورد شما با احساساتتان است.
اگر در یک رابطه عاطفی طرفین نتوانند تعادل لازم را حفظ کنند خود را درگیر و دچار یک کشمکش احساسی خواهند کرد.
قبل از مدیریت عواطفمان باید بدانیم که چه علائمی نشانگر رابطه عاطفی ناسالم است.
یکی از رایجترین راههای گریز از مسئولیت پذیری و فرار از روبرو شدن با احساسات واقعیمان مقصر دانستن دیگری است.
وقتی در یک رابطهی عاطفی، هر یک از دو طرف، خطای خود را قبول نکنند، انگشت اتهام را به سمت دیگری نشانه خواهند گرفت.
چنین کاری راهگشای حس تحقیر و عصبانیت و بسیاری دیگر از احساسات منفی خواهد شد.
با گذشت زمان، این حس بیشتر شده و آن دو را از یکدیگر دورتر خواهد کرد.
روال مقصر پنداری دیگری و ادامهی آن یکی از نشانههای رابطه عاطفی ناسالم است.
هر رابطه عاطفی برای خود فراز و فرودهایی دارد و در یک رابطه عاطفی سالم نیز امکان بگو مگوی زوجین هست؛ ولی اگر این بگو مگوها و تعارضها بهطور درست مدیریت نشود، تبدیل به عاملی سمی شده و روابط دو طرف را مسموم خواهد کرد.
باید در رابطهی مبتنی بر مهربانی و احترامِ متقابل استاد شویم تا بتوانیم تعارضهایی را که در رابطه عاطفی پیش میآید بهدرستی حل کنیم.
پیشرفت فردی موضوع بسیار مهمی است؛ بخصوص وقتی که بخواهیم سلامت روحی و وضعیت اجتماعی خود را ارتقاء بدهیم.
وقتی وارد یک رابطه عاطفی میشویم این موضوع اهمیت خود را از دست نمیدهد.
یک رابطه عاطفی سالم به هر دو طرف اجازه میدهد که در زمینههای مورد علاقهی خود فعال باشند و بتوانند بهعنوان یک انسان به خودشناسی دست پیدا کنند.
در یک رابطه عاطفی غلط، هر دو طرف با وضعیتی مواجه میشوند که در آن کنترل و یا معلوم نبودن نحوه پیشرفت فردی به چشم میخورد.
در یک رابطه عاطفی سالم دو طرف با یکدیگر راحت هستند و نسبت به هم حالت دفاعی نمیگیرند.
اگر طرفین وقتی که سفره دلشان را پیش هم باز میکنند؛ با بیان احساس و افکار خود حس تحقیر یا حس منفی دیگری پیدا کنند این موضوع میتواند نشانهی رابطه عاطفی ناسالم بین آنها باشد.
یکی از بنیانهای زندگی هر یک از ما داشتن اعتماد به نفس است. ما انرژی و جسارت خود را از اعتماد به نفس به دست میآوریم.
در رابطه سالم اعتماد به نفس ما بیشتر میشود اما در رابطه ناسالم خود را در حال جنگ برای یافتن امید یا امیدوار ماندن خواهیم یافت.
در رابطه ناسالم نهتنها ما از طرف مقابل خود فاصله میگیریم بلکه با خودمان نیز یکی نیستیم. این حالت منجر به نادیده گرفتن خودمان و استحاله پیدا کردن شخصیتمان میشود.
ما در رابطه عاطفی باید خودمان باشیم و نه اینکه از احساسات و شخصیت واقعی خود به خاطر دیگری فاصله بگیریم.
در روابط عاطفی ناسالم، اجبار به تغییر دادن دیگری شایع است. این موضوع از جانب یکی از طرفین که سعی میکند دیگری را کنترل کند سرچشمه میگیرد.
شخص سعی میکند رفتارها و عقاید دیگری را عوض کند و در این مورد مصر است و حالت اِعمال قدرت دارد.
قبل از تلاش برای اصلاح رابطه عاطفیتان باید با صداقت و بهدرستی وضعیتی را که در آن هستید ببینید و برای خود مشخص کنید.
چنین کاری همیشه آسان نیست؛ بخصوص اگر که نگرش درستی نسبت به خودتان و وضعیتتان نداشته باشیم.
اگر در برآورد و بررسی وضعیت رابطه عاطفیتان واقعاً با خودتان صادق نباشید همچنان در یک دور باطل سرگردان شده و تجربههای تلخ را تکرار خواهید کرد.
سعی کنید مثل یک فرد بیطرف به نقاط ضعف و قوت یک رابطه عاطفی توجه کنید.
وضعیت خود را مجسم کنید و یکی از عزیزانتان را هم در چنان وضعیتی تجسم کرده و ببینید که آیا اجازه میدادید که او در چنان وضعیتی زندگی کند؟
در بررسی موضوع گفته شده عجله نکنید.
مدتی بعد از یک رابطه عاطفی باید مسائل را جمعبندی کرد و دید که چه شیوههایی بهدردبخور نیست و چه شیوههای بهتری برای ارتباط سالمتر میتوان در پیش گرفت.
طرفین باید به این نکته بیندیشند و آن را با شریک عاطفی خود مطرح کنند و راههای سالمتر ارتباطی را بیابند.
مهم این است که این کار را نه یک نفر بلکه هر دو طرف با همدلی انجام دهند.
پیوند عمیق عاطفی میتواند بهسرعت بین دو نفر به وجود بیاید اما هنگامی که این وابستگی عمیق شود این احتمال هم هست که به حالت یک بار سنگین بر دوش هر دو طرف یا بر دوش یکی از طرفین در بیاید.
نباید انگیزه دادن و کمک کردن به شریک عاطفی به حالت یک وظیفه و مسئولیت در بیاید.
هر چقدر هم رابطه عاطفی دو نفر قوی باشد هر یک باید بر روی پاهای خود بایستد و نه آنکه با مراقبت و حمایت دیگری به زندگی بپردازد.
باید به اتفاق شریک عاطفی (همسر) برای آینده مشترکتان چشم اندازی ترسیم کنید و در آن مسیر پیش بروید.
شاید لازم باشد که در همه چیز بازبینی کرده و هماهنگ باهم به راه و روشهای جدیدی متوسل شوید.
دقت کنید که فقط روی تفریحات، مسافرت و سرگرمیها متمرکز نشوید.
باید مطمئن شوید که هر دویتان در چیزهایی که برای آیندهی خود میخواهید اتفاق نظر دارید.
اگر یک یا هر دو طرف به خاطر علاقهی عاطفی، از رشد فردی خود صرف نظر کنند باید گفت که در مورد آن رابطه عاطفی لازم است کارهایی انجام داد چون چنین شیوهای درست نیست.
همراه با دویدن به دنبال آن کس که دوست دارید و مهم بودن تأیید او برای شما به دنبال رشد فردی خود نیز بدوید و رشد فردیتان را نیز همان قدر مهم بدانید.
اگر بر روی آموزش و پیشرفت خودتان سرمایهگذاری کنید از سرمایهگذاری بر روی رابطه عاطفیتان نیز بیشتر خشنود خواهید شد و رشد فردی شما در رابطه عاطفی شما نیز انعکاس یافته و آن را پیشرفت خواهد داد.
در پایان، ذکر این نکته ضروری است که برای اصلاح یک رابطه عاطفی ناسالم باید موارد بالا را باهم پیگیری و اجرا کنید.
(ترجمه و تلخیص)