هر رابطه عاطفی نیاز به اطمینان و توجه دو طرفِ دارد. در مقالهی هوش رابطه عاطفی وارد یکی از زیرمجموعههای هوش عاطفی شده و آن را مورد بررسی قرار میدهیم.
باید بدانیم که برای داشتن یک رابطه عاطفی سالم چه ویژگیهایی را باید داشته باشیم.
با وبسایت توانمند شو همراه باشید.
خیلی از انسانهایی که در یک رابطه عاطفی هستند یا آرزوی یک رابطه عاطفی موفق را دارند اغلب از خود میپرسند که چه چیزی یک عشق را مستحکم و مداوم نگه میدارد؟
چگونه است که یک ازدواج و رابطه پایدار میماند ولی دیگری از هم میپاشد؟
به نظر میرسد زوجهایی که رابطهای مستحکم با یکدیگر دارند در این مورد کارهایی انجام میدهند؛ سؤال این است که چنین زوجهای موفقی برای گسترش و تعمیق رابطه عاطفی خود چهکار میکنند؟
کلمهی عشق میتواند افکار و احساسات مختلفی را به ذهن متبادر کند.
این افکار و احساسات میتواند از فرد به فرد متفاوت باشد.
با تمام این تفاصیل بالاخره عشق به چه معنا و مفهومی است؟
در فارسی کلمه عشق از کلمهی عشقه گرفته شده که نام گیاهی به نام لبلاب است که ریشه ندارد و اگر به گیاهان دیگر بپیچد آنها را خشک میکند.
در انگلیسی ریشه کلمه عشق به لاتین و یونان قدیم برمیگردد و سه معنی مرتبط دارد.
با توجه به هدف این مقاله روی این سه کلمه متمرکز میشویم:
کلمه «اروس» بیانگر صمیمیت، شور و عشق از منظر جنسی است. این کلمه از لحاظ بار معنایی نزدیکترین کلمه به برداشتی است که ما از کلمات عشق رمانتیک داریم.
کلمهی «فیلیا» یک دوستی و احترام بسیار عمیق را بیان میکند.
این جنبهای از عشق است که اطمینان بسیار زیاد و نیت خوب یک شخص برای شخص دیگر را بیان میکند.
کلمهی «استروج»، عشق خانوادگی را بیان میکند.
بیشترِ معنای این کلمه در مورد عشق و محبت پدری و مادری به فرزندان و بالعکس آن است؛ اما در عین حال برای بیان عشق رمانتیک دو نفر هم میتواند در جملات لاتین به کار گرفته شود.
این کلمه بر حسی طبیعی دلالت میکند از احساس کردن این موضوع که صاحبِ شخصی یا چیزی هستیم.
زوجهایی که رابطهای عالی دارند و قادرند این رابطه را حفظ کنند از هوش عاطفی بالایی برخوردارند.
هوش عاطفی عبارت است از متوجه بودن شخص به احساساتی که دارد و مدیریت و بیان درست آن احساسات.
به عبارت دیگر، هوش رابطه ای توانایی مدیریت روابط به روشی همدلانه و مناسب است.
در یک مشارکت، هوش هیجانی به توانایی ارتباط شخص با احساسات خود و همچنین توانایی ارتباط او با شریک زندگیاش تبدیل میشود.
تداوم عشق و زندگی مشترک نیازمند داشتن هوش رابطه ای است.
برای تداوم یافتن رابطه عاطفی با شریک زندگی خود باید در هشت زمینه توانا باشیم:
هستهی اصلی یک رابطهی عالی وجود دوستی در آن رابطه است.
زوجهایی که هوش رابطه عاطفی آنها زیاد است با حفظ دوستی فیمابین اجازه نمیدهند که گذشت زمان رابطهی آنها را با هم ضعیف کند.
آنها دنیای درونی یکدیگر را میشناسند و دوست داشتن و دوست نداشتن یکدیگر را درک میکنند.
آنها همراه و محرم راز یکدیگر هستند.
زوجهایی که دارای هوش رابطه عاطفی هستند از نظر احساسی به یکدیگر احترام میگذارند و نسبت به هم احساس تحسین عمیقی دارند.
آنها قادرند به شریک زندگی خود و به نیازها و خواستههای یکدیگر ارزش قائل شوند و به این نیازها و خواستهها احترام بگذارند.
بهطور کلی در یک رابطه عاطفی سالم شرکای رابطه دربارهی یکدیگر بسیار خوب فکر میکنند و هریک از آنها میتواند ویژگیها، دستاوردها یا تواناییهای خاص دیگری را درک کند.
آنها همیشه به شکل کلامی و غیرکلامی از یکدیگر قدردانی میکنند.
هوش رابطه عاطفی در یک زندگی و رابطه مشترک باید کمابیش خود را در زمینههای مختلف نشان بدهد یعنی در هر رابطهای که زوجین با یکدیگر دارند.
امکان ندارد در یک زندگی یا رابطه مشترک در طی زمان، تعارض و اختلاف کوچک یا حتی بزرگی پیش نیاید.
بهطور کلی زوجینی که روابطی گرم و پایدار دارند، میدانند و آموختهاند که چگونه تعارضها و بگو مگوهای احتمالی را کنترل کنند.
نکتهای که باید به آن بسیار توجه کنیم این است که لزوماً اینگونه نیست که درگیری زوجهای موفق باهم کمتر از زوجهای دیگر باشد؛ اما آنها درک کردهاند که چگونه به دیدگاه یا موقعیت دیگری توجه کرده، حرف دیگری را بهدرستی شنیده و درک کنند.
آنها همچنین دانسته یا ندانسته یاد گرفتهاند که چگونه در هنگام بروز اختلاف، با شریک عاطفی خود به سازش برسند.
درک هویت جداگانهی خود بهعنوان یک فرد و درک هویت خود بهعنوان یک زن و شوهر، شیوهی زوجینی است که هوش عاطفی بالایی دارند.
نکتهی کلیدی این است که چنین زوجین موفقی در خودِ امر مشارکت است که احساس اطمینان میکنند.
چنین زوجینی در لحظات دشوار زندگی مشترکشان هیچوقت جملاتی مثل «من طلاق میخواهم» یا «من میخواهم این رابطه را تمام کنم» را به کار نمیبرند؛ بلکه در مورد مشکلات به گفتگو میپردازند و موضوع را دقیقاً همانگونه که هست بررسی میکنند.
اگر موضوع مورد اختلاف، امر بزرگ و دشواری بود در این صورت از مشاور حرفهای کمک میگیرند.
تعریف و اِعمال مرزهایی سالم در رابطهی بین زوجین بسیار مهم است.
اهمیت این موضوع در هنگام برخورد هر یک از این زوجین با زن و مردی دیگر اهمیت بیشتری نیز مییابد.
یک زوج موفق، درک درستی از وسعت کارهایی که میتواند منجر به خیانت یا احتمال خیانت به شریک زندگی خود شود دارد.
نکتهی کلیدی برای پرهیز از به وجود آمدن خیانت یا شبههی خیانت در بین زوجین عبارت از این است که هیچیک از آنها نباید فضایی برای بروز اتفاقات منجر به ارتباط جسمی یا احساسی خواسته یا ناخواسته را با دیگران فراهم کند.
زوجین با کمک هم حصاری میسازند تا مانع دسترسی نیروهایی شوند که میتوانند آنها را از یکدیگر جدا کنند.
این حصار توسط دو نفر که در حقیقت جبههای متحد هستند ساخته میشود.
آنها با صداقت و در عین حال گشودگی از دریچههایی مشخص و مشترک با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکنند.
زوجینی که هوش عاطفی بالایی دارند از آنچه برای شریک زندگیشان دارای معنایی خاص است مطلعاند.
نحوهی این آگاهی ممکن است به درک آنچه به دیگری در زندگی انگیزه میدهد و به علاقهی زیاد او به موضوعی خاص مربوط باشد. چیزهایی مثل رویاها، آرزوها و اهداف.
زوجینی که در رابطهشان موفقاند و پیشرفت میکنند در حقیقت با حمایت یکدیگر برای خلق یک زندگی معنادار و هدفمند است که پیش میروند؛ هم بهصورت فردی و هم بهصورت مشترک.
زوجهایی که رشد میکنند زندگی مشترک خودشان را دارند.
چنین زوجینی بهطور مداوم راههای همگرایی نسبت به هم را پیدا میکنند.
این موضوع بهقدری در آنها جاافتاده میشود که چه متوجه باشند یا نباشند همیشه زمینههای ارتباطی با شریک زندگیشان را حفظ میکنند و به شریک زندگی خود روی میآورند.
یک زوج موفق حداقل یک یا حتی چند علاقهی مشترک دارند و برای بازآفرینی آن علاقهی مشترک و پرداختن به آن زمان میگذارند.
به قول مشاوری به نام «هنری دیوید تورو» (Henry David Thoreau): «هیچ چارهای برای عشق نیست جز اینکه باید بیشتر دوست داشت.»
عشق ورزیدن نیاز به فداکاری و تعهد دارد، اما مطمئن باشید که این کار انجام پذیر است.
شما قادر خواهید بود که عشق را بهاتفاق شریک زندگیتان در همهی زمینههای زندگی تا آخر عمرتان حفظ کنید؛ بهشرط آن که از اهمیت عشق رمانتیک، عشق خانوادگی و عشق توأم با احترام آگاه بوده و آنها را در زندگی مشترکتان تحقق بخشید