در این مقاله به نکتههای مهمی در رابطه با وابستگی عاطفی غلط اشاره خواهیم کرد که در زندگی همهی انسانها تأثیر زیادی دارد.
سپس نحوهی رفع این وابستگیهای غلط عاطفی نیز دقیقاً توضیح داده میشود.
با توانمند شو همراه باشید.
پیوند داشتن در زندگی انسان نقش مهمی بازی میکند.
نوع رابطهای که از ابتدا با افراد خانواده و دوستانتان برقرار میکنید در آینده در نحوهی شکلگیری و کیفیت رابطهی عاطفی رمانتیک شما نیز تأثیر دارد.
حتی بدون وجود احساسات رمانتیک نیز امکان دارد که از لحاظ عاطفی جذب برخی انسانها شوید.
اگر خودتان را با کسی نزدیک حس کنید باعث خواهد شد که با او ارتباط داشته باشید.
این بستگی باعث میشود که خود را در رابطه با فرد مذکور بیشتر در امنیت احساس کرده و دارای نوعی هیجان و سرزندگی نیز باشید.
وابستگی در رابطهها تا حد مشخصی سالم و طبیعی است؛ اما چگونه خواهید دانست که وابستگی عاطفی شما زیاد است یا کم؟
اگر وابستگی عاطفیتان زیاد باشد چهکار خواهید کرد؟
در ادامهی این مقاله پاسخِ این سؤالها و مطالب بیشتری را میتوانید بخوانید.
یک عشقِ پایدار، متکی به پیوندی سالم است، اما وابستگی و عشق، دقیقاً یک چیز نیستند.
وابستگی عاطفی شما به افرادی که نسبت به آنها حس رمانتیک دارید این روابط را طی زمان، گستردهتر میکند.
گاهی امکان دارد با کم شدن حس عشق، نسبت به یک نفر احساس کنید که او میتواند بهترین دوست شما باشد.
هورمونی به نام «اوکسی توسین» (موسوم به هورمون عشق) در به وجود آمدن احساس مهر و وابستگی درازمدت و رمانتیک تأثیر زیادی دارد.
به بیان دیگر، هورمون اوکسی توسین یکی از نخستین عواملی است که به بروز احساسات عاشقانه و میل به جنس مخالف کمک میکند.
هورمونهای دیگری هم هستند که با ترشح آنها در نخستین مراحل عشق رمانتیک، بهاصطلاح وارد گود شده و به بروز احساساتی مانند هیجان، حسرت و آرزو، یاری میرسانند.
حجم این احساسات عاشقانه با گذشت زمان، دیر یا زود کمتر میشود؛ اما وابستگی ماندنی است؛ حس وابستگی عاطفی به شما احساس امنیت میدهد و احساسات عاشقانهی مداوم را تقویت میکند.
آنچه بین عشق و وابستگی عاطفی فرق ایجاد میکند عواملی است که در پسزمینهی این دو موضوع وجود دارد.
بهطور کلی، شما عزیزانتان را به خاطر کارهایی که آنها میتوانند انجام دهند یا چیزهایی که میتوانند امکان آن را فراهم کنند دوست نمیدارید؛ بلکه آنها را بدون وابستگی به این مسائل دوست میدارید؛ به خاطر بودنشان و به خاطر خودشان.
روابط رمانتیک به احتیاجات مهمی پاسخ میدهد اما رابطهی رمانتیک صرفاً به خاطر این که نیازی از ما برطرف میکند به وجود نمیآید.
شما نمیتوانید فقط به این علت که یک فرد، احتیاجات شما را برآورده میکند عاشق او شوید.
عشق میتواند بدون برآورده شدن نیازهایی مانند همدلی، صمیمیت و همراهی یا هر چیز دیگری هم ایجاد شود.
هنگامی که شخصی را پیدا میکنید که مثلاً میتواند نیازهای همدلی، همراهی، صمیمیت و چنین مواردی را برای شما برطرف کند به او وابستگی شدیدی پیدا میکنید.
هر کسی نیازهایی دارد و میخواهد نیازهای خود را برآورده کند.
جستجوی شریکی که بتواند این نیازها را برآورده کند ایرادی ندارد؛ اما مهم است آگاه باشید که خودتان چطور میتوانید این نیازها را برآورده کنید.
اگر به شخص دیگری در آن حد وابستگی داشته باشید که همیشه او نقش مکمل و تمامکننده را برایتان داشته باشد این موضوع میتواند هم شما و هم شخص مقابل را دچار مشکلاتی کند.
گاهی وابستگی عاطفی میتواند شدیدتر از یک پیوند احساسی شود و به سلامتی و رابطهی آن شخص صدمه بزند.
علائم زیر میتواند نشانگر وابستگی عاطفی ناسالم بهطور بالقوه باشد:
در یک وابستگی عاطفی ناسالم، عزت و اعتماد به نفس شما وابسته به نظر طرف مقابل میشود.
در مورد اعتماد به نفس و عزت نفستان با خودتان به مجادله میپردازید.
در این حالت وقتی که با پارتنر خود اختلاف نظر داشته باشید درک شما از خودتان دچار اختلال شده و احساس میکنید که دیگر او به شما کمک نمیکند؛ یا حتی امکان دارد احساس کنید که او دیگر از شما بدش میآید.
گاهی هم ممکن است به خاطر بروز چنین حالتی احساس اضطراب و افسردگی کنید.
این حالت در شما ادامه خواهد داشت تا زمانی که احساس کنید او دوباره به شما از طریق کارهایی مثل محبت کردن، دادن هدیه یا کمک کردن توجه میکند.
چنین رابطهای گاه میتواند به رابطهای خطرناک تبدیل شود چون اگر طرف مقابل شما فردی منفی باشد امکان دارد شما را برای نیل به مقاصد مورد نظرش تحت کنترل قرار داده یا بخواهد از شما بهنوعی سوءاستفاده کند.
وقتی که حس میکنید نمیتوانید بدون یک نفرِ دیگر زندگی کنید هر کاری که بتوانید برای جلب محبت و حمایت او انجام میدهید.
کمکم عادات و موارد مورد علاقهی خود و رفتارتان را طوری تغییر میدهید که مطابق میل طرف مقابلتان باشد.
در این حالت، خودتان را با طرف مقابل تطبیق میدهید و همان طور که گفته شد این موضوع میتواند راهگشای بسیاری از سوءاستفادههای افراد سمی از شما باشد.
حتی اگر چنین سوءاستفادهای صورت نگیرد باز این شما هستید که ناخودآگاه سعی میکنید شخصیت خودتان را انکار کرده و به فردی که با طرف مقابلتان هماهنگ باشد تبدیل شوید.
به هر حال چه مورد سوءاستفاده واقع شوید یا نه نتیجه در هر دو حالت تقریباً یکسان است و آن عبارت از نوعی خودباختگی است که به شما دست میدهد.
هر چند به اشتراک گذاشتن برخی مسائل و چیزها با دیگران اهمیت دارد ولی صرف وقت برای کارها و موضوعهایی که شخصاً به آن علاقه دارید و نیز وقت گذاشتن برای خودتان نیز به همان اندازه مهم است.
وابستگی به کسانی که احتیاجات شما را برآورده میکنند، داشتن درک مستقلِ شما از آنها را دشوار میکند.
در این حالت شما بیاختیار فقط دنبال این خواهید بود که احساس راحتی و امنیت کنید.
این موضوع باعث خواهد شد که نتوانید راه برطرف کردن نیازهای خودتان را از طریق شخص خودتان پیدا کنید.
در این حالت اگر ارتباط شما با طرف مقابل ادامه پیدا نکند یا او نتواند احتیاجات شما را به خاطر مشکلات شخصی برآورده کند، خودتان را کاملاً غریب و بیپناه احساس خواهید کرد.
امکان دارد در حین چنین وابستگیهایی به خود بگویید که «اگر او را نداشتم چهکار میکردم؟» در حین رابطه بارها ترسِ از دست دادن آن شخص را خواهید داشت، شاید بیاختیار، گذشتههای آن فرد را بررسی کنید یا در زمان حال سعی کنید که رد او و رفتارش را در شبکههای اجتماعی تحت کنترل داشته باشید.
در یک رابطهی متوازن، افراد، بیشتر احتیاجات خودشان را میتوانند شخصاً تأمین کنند و فقط در مواردی که به کمک نیاز پیدا کنند از هم کمک بگیرند.
این کمک گرفتن و کمک کردن دو طرف در رابطهی عاطفی سالم هیچ یک از دو طرف را دچار ترس یا ناراحتی نمیکند و هر دو راحتاند.
اما در وابستگی عاطفی غلط، فرد تقریباً در هر زمینهای از طرف مقابل کمک میخواهد یا حتی امکان دارد طرف مقابل در هر زمینهای خودش در دادن کمک به او پیشقدم شود.
اگر متوجه شدید که به شخصی وابستگی عاطفی غلط دارید برای اصلاح آن چندین کار میتوانید انجام بدهید.
ابتدا به عواملی که در پشت صحنهی افکار و احساساتتان است بیندیشید مثلاً به این موارد:
همراه با تمامی موارد فوق، فراموش نکنید که اکثر وابستگیهای غلط عاطفیِ افراد، ریشه در وقایع کودکی آنها دارد.
کسانی که در کودکی نسبت به والدین یا سرپرستان خود اطمینان خاطر نداشتهاند احتمال دارد در بزرگسالی در رابطههایشان همین حالت را نسبت به افراد دیگر داشته باشند.
برای اصلاح این قالبهای از پیش شکلگرفته در ذهنتان نمیتوانید بهتنهایی اقدام کنید و بهتر است با یک مشاور حرف بزنید.
در این صورت و پس از مراجعه به مشاور، بهتر است که بر روی این موارد کار کنید: