در این مقاله سؤال چگونه به خودشناسی برسیم را طرح کرده و پاسخ آن را مییابیم.
شما با خواندن این مقاله:
با وبسایت توانمند شو همراه باشید.
وقتی از فیلسوف مشهورِ یونان باستان، «سقراط» خواسته شد تا راه استفاده از تمامی آراء و احکام فلسفی را بهطور بسیار مختصر و مفید بگوید، جواب داد: «خودت را بشناس».
در مقالهی خودشناسی چیست گفتیم که خودشناسی اهمیت زیادی دارد؛ چون تنها بر اساس داشتن یک درک و حس دقیق از اینکه ما چه کسی هستیم میتوانیم تصمیمهای مطمئنی بگیریم؛ بخصوص در مورد عشق و کار.
متأسفانه، خودشناسی بهسختی به دست میآید؛ چون ذهن ما مهارت زیادی در پنهان کردن حقایقِ مرتبط با خودمان از درک آگاهانهمان دارد.
ما بهعنوان کودکانی زندگی را شروع میکنیم که افراد زیادی میتوانند در آن حضور داشته باشند و باید بخشی از زندگی بزرگسالی خود را صرف تلاش برای فهم میراث اغلب فراموش شدهی دورهی کودکیمان بکنیم.
پاسخ به سؤال چگونه به خودشناسی برسیم احساس تازه و روشنی به ما میدهد؛ طوری که متوجه میشویم باید مراقب چه چیزی باشیم و اولویتها و پتانسیلهای ممکن ما چیست.
سوای تعریفهای بسیار متفاوت خودشناسی در ادیان، روانشناسی و فلسفه، در دنیای امروزی بهطور غالب، خودشناسی از دو مسیر بهطور عملی انجام میشود:
در این مقاله ما به خودشناسی از منظر درک تواناییهای شخصی، شخصیت، احساسات و انگیزههای شخص میپردازیم.
خودشناسی، زیربنای موفقیت است؛ چون موفقیت به هدفمند بودن نیاز دارد.
درصورتیکه تصور روشنی از آنچه هستید، آنچه میتوانید انجام دهید و احساسی که دارید نداشته باشید و ندانید چه چیزی باعث ایجاد انگیزه در شما میشود، داشتن هدف و هدفمند ماندن برایتان کار خیلی سختی خواهد بود.
تلاش برای درک و شناختن خود میتواند بزرگترین چالش زندگیتان باشد چون در این حالت، شما، هم درک کننده و هم سوژهای که در حال درک شدن است هستید.
به همین دلیل رسیدن به خودشناسی میتواند ابتدا استرس زا به نظر برسد، بهخصوص اگر احساس جدا بودن از خود کنید.
در اینجا برای راحتی، فرایند خودشناسی را به چهار مرحلهی قابل درک تقسیم میکنیم تا رسیدن به خودشناسی برای شما شبیه به حل یک معمای شخصیِ جذاب شود.
اولین قدم عبارت است از گرفتنِ موجودی از ویژگیهای شخصیتیتان.
بهعنوان اولین سؤال از خودتان بپرسید: « خصوصیات ذهنی و اخلاقی من چیست؟» و موارد زیر و موضوعهایی مانند آنها را فهرست کنید:
خیلی از افراد، هنگام جواب دادن به چنین سؤالهایی اطمینان ندارند که آیا جواب درستی میدهند یا نه.
ما در اینجا راه آزموده شدهای را برای اطمینان از اینکه دارید به سؤالهای خودشناسی پاسخ درست میدهید یا نه ارائه میکنیم.
برای اینکه مطمئن شوید پاسخ شما به سؤالهای خودشناسی درست است، تجربیات مختلف زندگیتان را به یاد بیاورید و برای سؤالات بالا و هر سؤال خودشناسیِ دیگری نمونههای واقعیِ حمایتی (از متن زندگیتان) بیابید.
بهطور مثال، وقتی از خودتان میپرسید آیا من زود عصبانی میشوم؟ به خاطرات مختلف خود برگردید و سعی کنید برای زود عصبانی شدن خود نمونههای حمایتی پیدا کنید، اگر چنین موردی وجود داشته باشد آن را بهزودی به یاد خواهید آورد.
در مسیر خودشناسی، هر خصلتی که برای خودتان قائل میشوید باید متکی به چند تجربهی واقعیِ روی داده در زندگیتان باشد.
دانستن کاری که میتوانید انجام دهید پلهی بعدی در نردبان خودشناسی است.
شما همیشه میتوانید تواناتر شوید ولی ابتدا درک دقیق و صحیح از تواناییهای فعلیتان خیلی مهم است.
باید واقعاً بتوانید نقشی که برای خودتان در زندگی آرزو میکنید را بازی کنید و ضرورتهای ایفای آن نقش را در واقعیت داشته باشید، نه اینکه خودشناسیِ شما از ابتدا بر پایهی رؤیاهایتان بنا شود.
درک درست از نقاط قوت و ضعف خود، به شما این امکان را میدهد تا تواناییهایتان را بهگونهای درست و بدون افراط و تفریط مورد استفاده قرار دهید.
علاوه بر این، دانستن زمینههایی که در رابطه با آن، کمبود توانایی دارید، شما را قادر میسازد تا مهارتهای لازم برای تغییر آن موارد را بهطور فعالانه جستجو و کسب کنید.
شاید دانستن اینکه چه چیزی را چرا به شکلی واضح احساس میکنید، بخشی جدایی ناپذیر و مشکلترین بخشِ خودشناسی باشد.
توجه به احساساتتان میتواند همیشه اطلاعات مفیدی به شما بدهد اما این کار، همیشه عملی و قابل انجام نیست و این احساسات همیشه در دسترس نیستند.
برای موفق شدن در این مورد، زندگی خود را به دورههای مختلفی تقسیم کرده و در هر دوره از زندگی خودتان به احساساتی که داشتید توجه کنید.
بهطور مثال: دورهی کودکی- دورهی نوجوانی- دورهی جوانی و…
در این مرحله نیز مانند مرحلهی اول باید روی تجربیات و اتفاقات واقعیِ زندگی خودتان و احساساتی که نسبت به آن وقایع و تجربیات داشتید و دارید متمرکز شوید تا احساساتتان را با وضوح و انسجام بیشتری درک کنید.
در زندگی روزمره و در زمان حال نیز میتوانید از طریق شناختن احساساتتان به تصمیمهای بهتری در زندگیِ روزمره برسید.
بهطور مثال، فرض میکنیم شما در مورد شرکت در مصاحبهی استخدامیِ مشخصی شک دارید و ذهنتان در این مورد کمی آشفته است.
برای خودشناسی در این مورد، به لحظات مختلف موضوعِ اقدام برای استخدام و احساساتی که در هر کدام از آن لحظات یا مراحل داشتید توجه کنید.
اگر حس اطمینان کامل ندارید و احساس استرس میکنید، احساساتتان سعی میکنند به شما نشان دهند که این کار، بهترین انتخاب شما نیست.
آخرین پازلِ معمای خودشناسی، درک انگیزههای شما است.
سؤالی که در این مرحله مطرح میشود این است: دلیل کاری که انجام میدهید چیست؟
انگیزههای متداول که همه با آن آشنا هستند عبارتاند از: پول، اعتبار، شناخت، تعهدات خانوادگی، آزادی و تحقق خواستههای شخصی.
ممکن است شما هم با یکی از همین انگیزههای متداول بهراحتی ارتباط برقرار کنید؛ یا انگیزهای کاملاً متفاوت مثل تمایل به حفظ محیط زیست جهان یا صرفاً تمایل به یک زندگی صلح آمیز داشته باشید.
با این حال، لازم است در مورد انگیزههای اصلیتان هشداری به شما بدهیم!
وقتی به این موضوع فکر میکنید که چه چیزی باعث ایجاد انگیزهی واقعی در شما میشود، امکان دارد اولین چیزی که به ذهنتان خطور میکند منبع واقعیِ انگیزهی شما نباشد.
بهطور مثال، خیلیها فکر میکنند پول چیزی است که به آنها انگیزه میدهد در حالی که امکان دارد چیزی که واقعاً به آنها انگیزه میدهد تمایل به یک زندگی باثبات باشد و نه پول.
شاید چنین شخصی به دنبال امنیت خاطر است و نه فقط پول.
وقتی با تصمیم قبلی و طبق روشی که در قسمتهای مختلف این مقاله توضیح دادیم در مورد تواناییها، ضعفها، افکار و احساساتتان دادههای مورد اطمینانی جمعآوری کردید، باید تصمیم بگیرید که با این دادهها چه خواهید کرد.
آیا شناختی را که در مورد توانایی و احساسات و افکارتان به دست آوردهاید یکپارچهسازی کرده و مدار زندگی خود را تغییر خواهید داد؟
یا
همهی آن دادهها و حقایق را نادیده گرفته و همچنان به راه فعلیتان خواهید رفت؟!
هر تصمیمی که بگیرید حداقل، با توجه به چیزهایی که در مورد خودتان با این تمرینها آموختید، جواب دقیقی برای پاسخ به سؤال چگونه به مرحله خودشناسی برسیم خواهید داشت.
با انجام مراحل گفته شده، اطلاعاتی در مورد خودتان به دست خواهید آورد که روشنی و وضوح بسیار زیادی در مسیر زندگی شما ایجاد خواهد کرد.
همانطور که پیشتر نیز اشاره کردیم، وقتی دربارهی شخصیت، توانایی، احساسات و انگیزههای خود، شفاف باشید، ایجاد استراتژی و هدفگذاری برای موفقیت در تمامی زمینههای زندگی برایتان آسان خواهد شد.
خودشناسی، شما را بهسرعت در مسیر موفقیت قرار میدهد، در حالی که اشراف نداشتن بر خود و کمبود اطلاعات در این مورد میتواند باعث تأخیر، حواس پرتی و حتی انحراف از اهداف شود.
اگر واقعاً خود را بشناسید، احتمال اینکه بهموقع به هدفهای زندگیتان برسید بسیار زیاد خواهد بود.
منابع (تألیف و ترجمه):